ساختارهای مردمسالاری در حکومتهای اسلامی، پیشینه طولانی نداشتهاست؛ هرچند در سده اخیر بسیاری از کشورهای اسلامی سعی داشتهاند که الگوهای مردمسالاری کشورهای اروپایی و آمریکایی را در کشور خود پیاده کنند.در ایران، نهادهایی چون مجلس، از ابتدا مخالفت بعضی روحانیون را برانگیخت.
شیخ فضلالله نوری در این باره گفتهاست:
رأی شما چیست که امروز حرف از وکالت ملت میزنید؛ پس معنی ولایت چه میشود؟ موکل کیست و موکلفیه کیست؟ امور عامه را میخواهید به مجلس ببرید. خدا، امور مردم را به فقها و مجتهدین گذشته، شما میخواهید امور مردم را بروید به خراز و بقال و بزاز و طرار بدهید. رأی شما منالبدایه باطل است؛ چرا که کثرت رأی دلیل صحت نمیشود.[۵]
آیت الله خمینی در توصیف حکومت اسلامی مینویسد:
حکومت اسلامی سلطنت مطلقه و استبداد نیست، بلکه مشروطهاست. البته نه مشروطه به معنی که امروز متعارف شدهاست. مقصود از مشروطه در حکومت اسلامی، این نیست که قوانین تابع آرای اشخاص و اکثریت مردم باشد. این که میگوییم مشروطه، از این جهت است که در حکومت اسلام، سلطان مقید است که در اجرا و اداره شرطهایی را رعایت بکند. اینها یک مجموعه شرط هستند که در قرآنکریم و سنت رسول اکرم- صلوات الله علیه- معین شدهاست. یعنی سلطان، باید مقید به احکام و قوانین اسلام باشد و این قوانین را رعایت کند و همین قوانین در جامعه اجرا شود.[۶]
آیت الله خامنه ای در مورد رابطه حکومت اسلامی و مردمسالاری، گفتهاست:
این مردمسالاری به ریشههای دموکراسی غربی مطلقاً ارتباط ندارد. این یک چیز دیگر است. اولاً مردمسالاری دینی دو چیز نیست؛ این طور نیست که ما مردمسالاری را از غرب بگیریم و به دین سنجاق کنیم و بگوییم که ما مردمسالاری دینی داریم. نه؛ خود این مردمسالاری متعلق به دین است. مردمسالاری دینی یعنی همین که مردم، نظام را انتخاب کردهاند، دولت را انتخاب کردهاند، نمایندگان را انتخاب کردهاند، مسئولان را انتخاب میکنند و تشکیل نظام و دوام نظام تنها بر پایه اراده مردم و رأی مردم است. البته غرب هم چنین چیزی را ادعا میکند، ولی این یک ادعا بیش نیست. ما ادعای مردمسالاری دینی داریم. مردم بایستی انتخاب کنند، بخواهند، بشناسند و تصمیم بگیرند که تکلیف شرعی برای اینها قطعی بشود.[۷]
امام خمینی رهبر انقلاب در مورد اسلام سیاسی فرمود.
"" اسلام دین سیاست است. این نکته را هرکس که کمترین تدبیری در احکام حکومتی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی اسلام بکند، آشکار میگردد. پس هرکه را گمان بر این برود که دین از سیاست جداست، نه دین را شناخته است و نه سیاست را.
برچسب : نویسنده : fakhrya بازدید : 260